کد مطلب:210755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

خلفا و امرا و ولاة معاصر امام صادق
یكی از مسائلی كه در نظر خلفا و سلاطین اشتباه شده بود موضوع حكومت اسلامی است پیغمبر صلی الله علیه و آله اسلام در 23 سال پیشوائی روحانی خود این حقیقت را به مردم ثابت فرمود كه باید متحد شوید و در سایه وحدت عقیده و ایمان احسان و عدالت داشته باشید تا بدین طریق حكومت كنند و حكومتی كه بر اساس عقیده و ایمان به مبداء و معاد و عمل به عدالت و احسان باشد سقوط ندارد و از بین نمی رود و محتاج به شمشیرزن زیاد هم نیست فقط باید عملا محاسن توحید و عدالت را كه اولی در عقیده و دومی در عمل است به مردم نشان داد و چون بشر تشنه عدالت است تسلیم می گردد.

دولت های اموی و عباسی و سلاطین بعد از آنها به اشتباه رفتند گمان كردند باید به زور شمشیر سیطره یافت در حالی كه شمشیر خود تفرقه می اندازد و وحدت عقیده و ایمان و توحید و یكرنگی را از بین می برد و چنانچه دیدیم آن قدر جنگها شد تا به حملات مغول وحشی رسید و اسلام حقیقی از این كشورها رخت بربست و در كشورهای دیگر طلوع نموده چنانچه هنوز ادامه دارد.

باری اسلام برای مسلمین حد و اندازه ای در حكومت معین كرد اسلام در عین حال كه هیچ ملتی را از حاكم بی نیاز نمی دانست حدود فرمانداری هم معین نموده كه هر كس وظیفه خود را بداند و بی جهت خون مردم ریخته نشود بنی امیه آمدند و با ریختن صدها هزار خون بی گناه هزار ماه بر جان و مال و ناموس و هستی مردم حكومت نمودند تا به حكم قضا و قدر طومار فرمان آنها به هم پیچیده شد و زمینه به دست بنی عباس افتاد و در این مدت به جای فضائل اخلاقی و ایجاد توحید عقیده و مكارم اخلاق مفاسدی ایجاد نمودند كه هنوز تازیانه انحراف آنها بر پیكر اسلام خورده می شود در حالی كه اگر فسادی نداشتند خلیفه و پادشاه و حاكم شراب نمی خورد - تجاهر به فسق نمی كرد - فاسق نبود - تعدی به عرض و ناموس و مال و جان مردم نمی كرد - قماربازی پیشه نداشت به ظلم و ستم سیطره نمی یافت با خون مردم بازی نمی كرد.



[ صفحه 240]



مصالح عمومی را در نظر می گرفت عفت عمومی را حفظ می نمود خود را صالح نشان می داد به عدالت رفتار می كرد - دست متعدیان را كوتاه می نمود - سطح علم و فرهنگ را بالا می برد مردم را به معارف دین آشنا می كرد یقینا این بلایائی كه بر پیكر اسلام وارد شد وارد نمی گردید و همین حقیقت بود كه سیدالشهداء برای اثبات آن قیام كرد و ائمه پس از او هم از راه تعمیم معارف و فرهنگ دین شروع به هدایت افكار عمومی كردند.

حضرت امام صادق علیه السلام در طول مدت عمر خود كه قریب 68 سال شد با چند نفر از این دو سلسله مواجه گردید و همین بی خردی را می دید و با دیده دوربین خود این مصائب كنونی را هم می دید كه راضی نبود آن حكومت باقی بماند و شمشیر هم نمی خواست بكشد زیرا شرایط جهاد و دفاع موجود نبوده و لذا شروع به نشر علوم و معارف دین فرمود شاید مردم به وظیفه خویش آشنا گردند او می دید خلفا و امرای بنی امیه در نهایت فساد و فسق و فجور زندگی می كنند خلیفه كه جانشین پیغمبر باید باشد و مردم را به مصالح سعادت خود رهبری كند با زنان فاحشه و رقاصان و خوانندگان و میخوران محشور است و نماز و روزه و دین ملعبه دست آنها شده است.

از معاصرین او عبدالملك بن مروان بن حكم بن ابی العاص بن امیه است و مادرش عایشه دختر معاویة بن مغیرة ابن ابی العاص بوده كه از شجره ی ملعونه و دشمن علم و دین و فضیلت بودند كه شرح زندگی ننگین آنها را در تاریخ اسلام مفصل نوشته ام چه جنایت ها كردند و چه خانواده های عفیف را بی ناموس نموده متواری و مصلوب و مقتول ساختند تا بتوانند به شهوات خود ادامه دهند - عبدالملك والی و حاكمی چون حجاج بن یوسف ثقفی داشت كه بی رحم ترین و سفاك ترین مردم دنیا بوده و در وقت مردن مردم را به حفظ و احترام حجاج خونخوار سفارش و وصیت می كرد. [1] .

پس از او با یزید بن عبدالملك بن مروان معاصر بود كه او هم میوه تلخ همان شجره ملعونه و از كثیف ترین افراد این خاندان بوده و تا آخرین خلفای اموی امام ششم شاهد و ناظر جنایات آنها بوده و می كوشید مردم را از این بدبختی نجات دهد اما امراء و ولات و حكام آنها عبارت بودند از ابان بن عثمان كه از روات كذاب معروف فریقین است - هشام بن اسماعیل



[ صفحه 241]



جد هشام بن عبدالملك كه دشمن علویین و آل محمد صلی الله علیه و آله بوده.

عمر بن عبدالعزیز كه والی مدینه بوده و بعد حجاج او را عزل كرد حكومت مدینه را به عثمان بن حیان سپرد سلیمان اموی - خالد قسری - ابوبكر محمد بن حزم - عبدالرحمن بن ضحاك بن قیس فهری و غیره كه شرح حكومت های مدینه در كتاب تاریخ الحرمین و تاریخ مدینه ثبت شده اكثر از ستمكاران و فساق و متناسبین اخلاقی با خلفای اموی بودند.

پس از بنی امیه ابوالعباس سفاح معاصر با امام صادق بوده او چون به خبر صادق امام صادق به خلافت رسید متعرض آن حضرت نبوده فقط امام را در عراق آورد و احترام كرد و در آن مدت امام صادق شروع به تدریس و تعلیم و تربیت فرمود و چهار سال اول عصر او صیت علمی امام در عراق طنین انداز گردید ولی منصور بدنفس از آغاز با علویین بداندیشی داشت و در مقام زجر و تهدید و قتل آنها بود تا بالاخره دیدیم كه پس از هشت بار قصد قتل خصوصی امام را مسموم نمود - تا به خلافت خود با خیال راحت ادامه دهد كه این توفیق هم برای او دست نداد. [2] .


[1] كامل ابن اثير ص 251 ج 5 - تاريخ الخلفاء سيوطي ص 84 تاريخ ابي الفداء ص 209 ج 1 - الامامة و السياسة ص 54 ج 2.

[2] به تاريخ مفصل اسلام مراجعه شود ج اول تا سقوط بني عباس.